کیانمهرکیانمهر، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

ثبت خاطرات

8ماهگی کیانمهرم

خدایا1000بارنه1000000بار شکرت به خاطر این گل پسری که بهم دادی. خدایا نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم8ماه از بهترین روزهام رو باهات گذروندم این 8ماه از بهترین روزای عمرم بوده. 8ماهگیتو با خاله جونا و مامانی جشن گرفتیم و خیلی خوش گذشت. کیک و لازانیا پختیم و خوش گذروندیم.   ژست چهاردست و پا میگیری ولی جلو نمیری مامانی رو میشناسی و تا مامانی چادر سرش میکنه دستو پا میزنی که بغلت کنه ببرتت بیرون. امیر رضا رو هم خیلی دوست داری وقتی خوابی تا امیر میاد حرف میزنه بیدار میشی و میخندی اخه عشقم من میشه بخورمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ؟   عکسها در ادامه مطلب   ...
10 مهر 1392

قرار با انیتا

امروز با انیتا و مامانش فریبا جون قرار گذاشتیم پارک ملت و شما برای اولین بار سوار مترو شدی. من و فریبا جون برا ی اولین بار از نزدیک همو دیدیم   خیلی خانوم خوبی بود همچنین دختر گلش و عروس ایندمم انیتا جون. خیلی روز خوبی بود خیلی خوش گذشت و باهم کلی حرف زدیم . شما دوتا هم باهم بازی کردین وما ازتون  عکس انداختیم   ولی  شما زود خوابت گرفت و خوابیدی و انیتا هم تنها بازی میکرد تا شما بیدار شدی انیتا خوابید و منو فریبا جون یک روز خوبی رو کنار شما جوجوها داشتیم و .   عکسها در ادامه مطلب(بقیه عکسها دست فریبا جونه که برام میفرستن و میزارم)     من لباسا و جوراباتو دراورده بودم عزیم اینم عرو...
6 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثبت خاطرات می باشد